سپنتا

رسم هواداری ما شیدایی و شوریدگیست. گر یار ما خواهی شدن شوریده و شیدا بیا

من دوستي به نام مانتي رابرتز دارم كه يك مزرعه پرورش اسب دارد. يك روز كه در حال صحبت بوديم او داستاني را براي من نقل كرد. داستان پسري كه فرزند يك تعليم دهنده اسب دوره گرد بوده كه از اصطبلي به اصطبل ديگر، از مسابقه اي به مسابقه ديگر و از مزرعه اي به مزرعه ديگر مي رفت تا اسب ها را آموزش دهد. بنابراين درس خواندن آن پسر در دبيرستان مرتباً با وقفه مواجه مي شد وقتيكه سال آخر دبيرستان بود از او خواسته شد تا در يك صفحه بنويسيد تا در آينده مي خواهد كه و چه كاره باشد.
ادامه مطلب

[ یک شنبه 29 دی 1392برچسب:,

] [ 13:4 ] [ sheyda ]

[ ]

  دیشب رفته بودم نونوایی. ما تو شهرمون نونوائی های سنتی تنوری داریم. منتظر شدم تا نوبتم بشه. نونارو که گرفتم، پهنشون کردم تا خنک شن، همزمان قسمت هایی از نون رو که سوخته بود با دست میکندم و مینداختم تو قسمت مربوط به نونای خشک و مونده و ...


ادامه مطلب

[ دو شنبه 8 مهر 1392برچسب:,

] [ 19:11 ] [ sheyda ]

[ ]